در چند سال اخیر، قربانیان سواستفادههای جنسی جنبشی را ایجاد کردهاند که به Me Too شهرت پیدا کرده است. افرادی که در مسیر زندگیشان، از روابط با بستگان گرفته تا محیط کار، احساس کردند زمان آن رسیده تا بسیاری از حقایق تلخ زندگیشان را روایت کنند. حقایقی که قرار نبود فرد یا افرادی را گناهکار نشان دهد. بلکه تصمیم داشت تفکری را افشا کند که هرگز به معنای واقعی کلمه به آن پرداخته نشده بود؛ سواستفادهها، تعرضها و تجاوزهای جنسی.
آمارها نشان میدهد زنان در بسیاری از کشورهای جهان، آسیب بیشتری در برابر خشونتهای جنسی دارند. در هر ۹۸ ثانیه، یک تجاوز جنسی در ایالات متحده رخ میدهد. تنها پس از هشت دقیقه، یک کودک نیز مورد آزار جنسی قرار میگیرد. از هر ۱۰۰۰ نفری که متجاوز جنسی هستند، تنها ۶ نفر راهی زندان میشوند. در بریتانیا هم شرایط مشابهی وجود دارد. ۵۲ درصد از زنان شاغل در انگلستان، آزار و اذیت جنسی را تجربه کردهاند. این آمار برای زنانی که ۱۶ تا ۲۴ ساله باشند، حدود ۶۳ درصد است.
باوجود این حقایق تلخ و ناامیدکننده، پرداختن به قربانیان تجاوزهای جنسی کار بسیار پیچیدهای است. چرا که روایت حقیقت هر ماجرا، به تنهایی دشواری ویژهای دارد. بنابراین ساخت یک سریال تلویزیونی از روایات آزار جنسی، به همکاری مجموعهای از حرفهایترین افراد وابسته است. کاری که سرویس اینترنتی اپل تیوی پلاس به خوبی آن را مدیریت میکند.
اگرچه اپل بیشتر به دلیل تولید محصولات الکترونیکی گرانقیمت شناخته میشود اما مدتی است که تصمیم گرفته یکی از مهرههای ارزشمند دنیای سرگرمی باشد. آنها سرمایه عظیمی را به چرخش انداختهاند و با کمک سرویس اختصاصی تولید و پخش سریالهای این مجموعه، مخاطبهای بیشتری جذب کنند. یکی از سریالهای انحصاری اپل در سرویس اینترنتیاش، The Morning Show یا «برنامه صبحگاهی» است. سریالی درام که با کمک سوژههای گاها کمدیاش تصمیم میگیرد دو داستان کاملا متفاوت را روایت کند.
برای هواداران دنیای تمامنشدنی سریالها، «برنامه صبحگاهی» سه بازیگر شناخته شده دارد. جنیفر آنیستون که برای سریال «دوستان» شناخته شده در کنار استیول کارل که در سریال «اداره» عیار واقعیاش را نشان داده، حاضر است. ریس ویترسپون هم که با درخشش در «دروغهای بزرگِ کوچک» خودش را در تلویزیون ثابت کرد. این سه ستاره جعبه جادویی وظیفه مهمی در سریال دارند. آنیستون در نقش الکس لوی، تقریبا بازیگر اصلی سریال است و استیول کارل در نقش میچ کسلر، حضوری فرعی اما تاثیرگذار در داستان دارد. اما زلزلهی واقعی فیلمنامه در شخصیت بردلی جکسون با بازی ریس ویترسپون خلاصه میشود.
داستان سریال که با الهام از کتابی به نام «اول صبح: نگاهی به درون دنیای برنامههای صبحگاهی تلویزیون» ساخته شده، چندان هم دور از واقعیت نیست. بسیاری از تماشاگران سریال اعتقاد دارند «برنامه صبحگاهی» داستان مشابهی با رسوایی مدیر شبکه فاکسنیوز دارد. او به دلیل تجاوز جنسی به همکارانش، جنجال بسیاری به پا کرد. فیلم سینمایی Bombshell و سریال کوتاه The Loudest Voice هم درباره این رسوایی روایتهای بحثبرانگیزی داشتهاند. اما داستان «برنامه صبحگاهی» کمی متفاوت است.
سریال در شرایطی که آغاز میشود که با یک برنامه صبحگاهی مواجه هستیم. برنامهای تلویزیونی که محبوبیت و شهرت بسیاری دارد. اما یکی از مجریهای اصلی آن یعنی میچ کسلر، پس از ۱۵ سال همکاری با الکس لوی، به دلیل تجاوز جنسی از کار بیکار میشود. بنابراین این برنامه تلویزیونی با سابقهای طولانی و شهرتی مثالزدنی، در مدتی بسیار کوتاه به سمت نابودی ابدی پیش میرود. الکس لوی که یکی از شناختهشدهترین مجریهای تلویزیون آمریکا است، حالا درگیر بحران بزرگی شده که ظاهرا قرار نیست به پایان برسد.
چرا که اوضاع با آمدن یک مجری جدید، بدتر میشود. بردلی جکسون که در فضای مجازی منفور بوده و شخصیتی جنجالی دارد، حالا همکار جدید الکس لوی است. او با لوی درگیر یک جنگ تمام عیار میشود. جکسون که میداند چگونه شخصیت انسانها را به چالش بکشد، از هر فرصتی استفاده میکند تا برتری مجری اصلی «برنامه صبحگاهی» را ویران کند. اما این تنها وظیفهای نیست که جکسون آن را پذیرفته است. او میخواهد با صداقتی جنجالی با مخاطب برنامهاش در ارتباط باشد. اتفاقی که ضربههایی باورنکردنی به اعتبار کارمندان و هویت «برنامه صبحگاهی» وارد میکند. بنابراین سریال با یک تیر، سه نشان میزند. نخست یک روایت دراماتیک از نابودی حرفهی یک مجری شناختهشده را به پایان میرساند و سپس تلاش میکند یک درگیری کاملا زنانه را در برابر صحنه مردانه داستان روایت کند. در نهایت هم تصمیم میگیرد حقیقت پشت پرده سیاستهای رسانهای را مورد بررسی قرار دهد.
«برنامه صبحگاهی» میخواهد پشت پرده بسیاری از حواشی داستانهای یک رسانه تلویزیونی را مطرح کند. از درگیری عوامل برنامه تا فشارهایی که رسانهها به جامعه وارد میکنند، شاید سوژههایی باشند که به تنهایی نیاز به یک فیلم سینمایی یا سریال جداگانه داشته باشند اما «برنامه صبحگاهی» تصمیم میگیرد آنها را در ده اپیزود بررسی کند. این سیاست سریال باعث شده منتقدان و تماشاگران دیدگاه متفاوتی درباره سریال داشته باشند.
تماشاگران «برنامه صبحگاهی» در پایگاه اینترنتی IMDB نمره ۸.۱ از ۱۰ را عادلانه میدانند. اما منتقدان نظر دیگری دارند. تعدادی از نقدها به این سریال نمرههایی پایین و یا متوسط دارد. هرچند نقدهای مثبت بسیاری هم برای این فیلم نوشته شده است.
در این زمینه بخوانید:
کدام فیلمها شانس بیشتری برای برندهشدن جایزه اسکار دارند؟
فیلمهای ۳۸امین جشنواره فجر را بهتر بشناسید؛ از «شنای پروانه» تا «مردن در آب مطهر»
لوسی منگان در گاردین درباره «برنامه صبحگاهی» مینویسد:
این سریال بهترین هنرنمایی جنیفر آنیستون است. او بسیار قوی ظاهر شده و در کنار فیلمنامه خوب و عمیقی که سریال دارد، اثری جذاب و دقیق را به تماشاگر نشان میدهد.
رابرت لوید در لسآنجلس تایمز نقد مشابهی دارد:
سریال «برنامه صبحگاهی» جذابیت ویژهای دارد. اگرچه شخصیتها ویژگیهای مثبت بسیاری دارند اما نقصهایی هم دارند. باید اعتراف کنم تماشای این سریال برای من جالب بود.
ایمی آماتانجلو در پیست نوشته است:
آیفون در این سریال فراتر از یک تلفن هوشمند است. به نظر میرسد بیشتر یک بازیگر باشد. ما از اپل انتظار داریم دقیقا مانند محصولاتی که خلق کرده است، سریالهایی بسازد که احساس کنیم بدون آنها زندگی دشوارتر است. اما «برنامه صبحگاهی» چنین احساسی به تماشاگرش نمیدهد.
آلن سپینول در رولینگ استون مینویسد:
شاید سریال «برنامه صبحگاهی» افتضاح نباشد اما نمونهای است از سریالی که پول تهیهکنندهاش را دور ریخته است.
بنابراین اگر به تماشای سریالی درباره پروندههای جنجالی آزارهای جنسی علاقهمند هستید و از تماشای درگیریهای رسانهای لذت میبرید، سریال «برنامه صبحگاهی» یک انتخاب شایسته است. البته اگر انتظارات بالایی از سریالهای تلویزیونی دارید، باید کمی با این سریال مهربانتر باشید. اما جذابیت داستان «برنامه صبحگاهی» آنقدر زیاد است که بتواند برای ده اپیزود تقریبا یک ساعته، شما را سرگرم کند و حتی پرسشهای جالبی برایتان به همراه داشته باشد.
نظر شما